دانلود رمان خواهش دل (جاوا ،آندروید و pdf) بخشی از این رمان زیبا: وارد کوچه که شدم باز هم همراهم امد کلافه شده بودم تند ترهم که مي رفتم باز قدم هايش را با من تنظيم مي کرد دم درمان که رسيدم بدون اين که نگاهش کنم کليد انداختم و در را باز کردم اما وقتي مي خواستم در را ببندم پايش را لاي در گذاشت وگفت:شماره م وبه دستش اشاره کرد
↧